
قطعه ۵۰، از پایین قطعه ردیفی یکی در میان دور قطعه را پوشانده! #فاطمیون خودشان را توی حدفاصل خالی شهدای تحمیلی تا لب قطعه جا دادهاند و رد قطعهها را که ادامه دهی در انتها به اوج میرسند. بنشین که شاید مادر چشم بادامی آمد تا خاک را با گوشه چادرش از مرمری پاک کند و روضهای زمزمه کند که لهجهاش اجازه ندهد چیزی جز سوز مادرانه از آن بفهمی…
همرزمها سر میزنند تا چندی قبل هرروز لاله تازهای میآوردند توی قطعه میکاشتند اما این روزها فقط پای کاشتههایشان گریه میکنند.
اگر شهیدانمان را دیدی که با پرچم سه رنگ کشورمان خاک میشوند،فاطمیون پرچم ندارند. پیکرشان را در پارچه سبزی پیچیدهاند و دور از وطن به خاک میسپارند…
قطعه ۵۰ که رفتی روی سنگقبرها را نخوان! تاریخ تولدها را از شهادتها تفریق نکن! گیج میشوی! به هم میریزی!
قطعه ۵۰ که رفتی بنشین، گریه کن، چیزی بخواه…
مردان جوانی که از وطن گریختند و کیلومترها دویدند تا از وطن اسلام دفاع کنند!
ما میزبانان خوبی نبودیم… نیش کلاممان سالهاست زخمتان کرده!