صهیونیسم در جهان اسلام
( بهاییت در دامن صهیونیسم)
شیما اکبری[1]
چکیده
حرکت جهانی صهیونیسم از اواخر قرن19 به رهبری"هرتزل” بنا نهاده شد. سازمان ملل و رژیم صهیونیستی هر دو مولد جنگ جهانی دوم هستند هردو در یک مقطع زمانی شکل گرفتند و بانیان تاسیس هر دو انها ,دولت های واحدی بودند و این مبدا واحد ,همان صهیونیسم جهانی است و هردو به یک معنا کانون های ثقل سیاست غرب هستند,با این تفاوت که یکی ماموریت منطقه ای و دیگری ماموریت جهانی دارد . در واقع غرب ,سازمان ملل و رژیم صهیونیستی ,مکمل راهکار سیاسی یکدیگرند. بهاییان در مسایلی چون اسلام ستیزی دارای هدف مشترک با صهیونیست ها بودند. پس از تشکیل رژیم غاصب اسرائیل و راه اندازی تشکیلات مرکزی این فرقه به طور کامل در خدمت این رژیم قرار گرفته و فعالیت انها بر اساس خواسته های صهیونیست ها تنظیم شد. بر اساس بررسی های تاریخ یهودیان نقش بسزایی در پیدایش و گسترش بهاییان داشتند.
کلید واژه ها: صهیونیسم، اسلام، بهایی، یهود، اسرائیل
مقدمه
امام خمینی در دوران نهضت با شکوه اسلامی ,بار ها در سخنان روشنگرانه خود درباره خطر بهاییان هشدار دادند : “آقایان باید توجه داشته باشند که بسیاری از پست های حسابی به دست این فرقه است که حقیقتا عمال اسرائیل هستند ,خطر اسراییل برای اسلام و ایران بسیار نزدیک است “
“این جانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر میکنم ,قران کریم و اسلام در معرض خطر بزرگی است, استقلال مملکت و اقتصاد ان در معرض قبضه صهیونیت هاست که در ایران به صورت حزب بهایی ظاهر شدند”
واژه اسراییل در همه دعاها ی نمازهایی که در کنیسه ها خوانده میشود , وجود دارد و معمولا در نمازهای کلیساها هم تکرار می شود بدین سبب نام اسراییل برای مسیحیان و یهودیان حرمت یکسانی دارد.
صهیونیسم نیز که به عنوان حاصل یک تفکر دینی و سیاسی مطرح گردید و شکل گرفت , توانست به یک جریان فکری سیاسی قدرتمند در میان یهودیان جهان و بسیاری از غیر یهودیان به ویژه مسیحیت تبدیل شود و آشکار است که همان گونه که این دو پدیده یعنی , یهودیت و صهیونیسم توانستند بر یکدیگر تاثیر گذارند ;همان تاثیر را در قشری از مسیحیت همسو با یهودیت نیز گذاشته است. امروزه صهیونیست جهانی با یهودیت یکی است این دو , دو روی یک سکه اند.
مفهوم شناسی
تعریف صهیونیسم : واژه صهیونیسم به صهیون که کوهی در قدس است نسبت داده میشود بعد از آن این نام بر قدس نهاده شد و سپس تمام فلسطین به این نام خوانده شد, بعد از این هم نام یک جنبش سیاسی شد که هدف از ان تحقق اندیشه سیاسی برپایی دولت مستقل برای ملت یهودی بود.
صهیونیسم تشکیلاتی سیاسی است که با وسایل و ابزار ظالمانه و نا مشروع اهداف جابرانه و غاصبانه ای را تعقیب میکند. معنای لغوی صهیونیسم هواخواهی از اصول تمرکز دادن بنی اسراییل در فلسطین است.
اسلام:اسلام در لغت به معنای تسلیم شدن و گردن نهادن است و در اصطلاح قرانی مسلمانان به معنای تسلیم مطلق در برابر فرمان خدا و توحید کامل و خالص از هر گونه شرک و دوگانه پرستی است.
واژه اسلام مصدر باب افعال از” س ل م” به معنای صحت و عافیت و دوری از هر گونه عیب, نقص و فساد است و در باب افعال به معنای انقیاد و اطاعت و امتثال امر و نهی بدون هیچ گونه اعتراضی است.
معنای لغوی یهود:هود از لغات عبری یا فارسی گرفته شده است و به معنی شکر و مجد و حمد است و همچنین فرزند چهارم یعقوب از همسری به نام لینه است.
معنای اصطلاحی یهود:به کسانی گفته میشود که از پیروان موسی بوده و کتابشان تورات واز شریعت موسی پیروی میکنند.
بهایی:فرقه بهاییت از سال1260 قمری توسط علی محمد باب که خود را باب امام زمان و وسیله تماس مردم با آن حضرت معرفی میکرد به وجود آمد و به د ست امیر کبیر در سال1266 کشته شد.
اسراییل:نام دیگر یعقوب, جد اعلای یهودیان است .این کلمه عبری است و از دو کلمه اسرا و ایل ترکیب یافته است که به معنای عبد و الله است یعنی معادل عبدالله در عربی میباشد.
بهاییان
بهاییان در مسایلی چون اسلام ستیزی دارای هدف مشترک با صهیونیسم ها هستند.
حسن نیکو مبلغ پیشیبن بهائیت مینویسد: طبقه دیگر بهاییان , یهودیان هستند که با چه بعض و عنا به اسلام معروفند در چنین صورتی اگر کسی علمی یلند کند که باعث تفریق جمعیت اسلام شود و سبب تفریق مسلمین گردد البته دشمن دلشاد گردیده وی را استقبال می کند.
یهودیان در دخول در مجامع و محافل بهاییان سه فایده مسلم برای خود تصور داشته :
اول انکه لا اقل سیاهی لشکر دشمنی میشوند که بر ضد اسلام قیام کرده ورایت تفریق را بلند نموده است.
دوم آنکه از مساله اجتناب و دوری که در مسلمین شیعه نسبت به یهود بود مستخلص میشود و با انها معاشرت میکنند بلکه وصلت مینمایند.
سوم آنکه اگر باعث غلبه و قدرت بهاییان گردد عجالتا در حزب انها ورود کرده باشند.
نکته قابل توجه در این میان این است که دلدادگی بهاییان به یهودیان , ریشه ای دیرینه تر از عمر رژیم اسراییل دارد به گونه ای که میرزا حسینعلی بهاء (موسس بهاییت) تجمع و عزت یابی یهودیان در ارض موعود را مطرح میکند و ده ها سال بعد ,بشارت های او مبنی بر تاسیس اسراییل با آب و تاب در مطبوعات غربی منعکس میشود.
ارادت بهاییان به صهیونیسم تا حدی است که شوقی افندی یکی از مهمترین وظایف “شورای بین المللی بهاییان” را برقراری رابطه با دولت اسراییل قلمداد میکند و در نقشه ده ساله اش حمایت از اسراییل را بر همه دولت های جهان ترجیح میدهد.
او همچنین به بهاییان فرمان میدهد به تشکیل محافل روحانی بر مبنای قوانین و مقررات دولت اسراییل اقدام کنند در حالی که در تشکیل همین محافل در کشور های دیگر ,رعایت قوانین و مقررات دولت ها ره مطرح نمیکنند.
بدین گونه روابط بین سران بهاییت با رژیم اشغالگر قدس هر روز صمیمانه تر میشود و شورای بین المللی بهاییان طی نامه ای به محفل ملی بهاییان ایران مینویسد: روابط حکومت اسراییل با حضرت ولی امر و هیات بین المللی بهایی, دوستانه و صمیمانه است. بهاییان در کنار همه خدمات خود به رژیم صهیونیستی جاسوسی برای این رژیم را به طور خاص پی می گیرند.
در این باره یکی از بهاییان جداشده از این فرقه با تاکید براین که هر فرد بهایی خود را موظف میداند اطلاعات مورد نیاز را در اختیار اسراییل قرار دهد خاطر نشان میکند: “بهاییان تعلقی به هیچ کشور ندارند;چون تعلق خاطر به وطن در اینها کشته شده است ; چون یکی از اهداف و کارهای استعمار همین است که برای جاسوس پروری در هر کشوری باید حس وطن دوستی را از اینها بگیرد تا امادگی پیدا کنند برای در اختیار استعمار قرار گرفتن .”
و همچنین می افزاید:"بهاییان هر دولتی را که اسلام ستیزی در ان باشد, واقعا دوست دارند و از ان حمایت میکنند و به انها تا جایی که میتوانند خوش خدمتی میکنند . و در پایان تصریح میکند: “الان عملا جاسوس های بزرگ اسراییل,بهایی ها هستند . “
صهیونیسم مسیحی;مکتبی نو ظهور
اصول و مبانی جریان مبلغان انجیل در ایالات متحده امریکا و انگلستان حمایت همه جانبه عقیدتی و سیاسی از صهیونیسم می باشد و انها اعتقاد دارند که پیروان کلیسای پروتستان برای ظهور دوباره مسیح,باید چند خواسته ی مسیح را عملی کنند .این جریان نو ظهور با عنوان صهیونیسم مسیحی شهرت دارد . این جریان یک پدیده جدید دینی سیاسی در مسیحیت است که برای نخستین بار از سوی کلیسای انگلستان در اواخر قرن نوزده بوجود امد .
پیروان این مکتب نو ظهور ,خود را از مبلغان انجیل نیز میدانند و معتقدند پیروان این مکتب مسیحیان دوباره تولد یافته میباشند که فقط اینان اهل نجات خواهند بود و دیگران هلاک خواهند شد .
دکتر “دیوید رایزمن “استاد دانشگاه امریکایی در مجله ی “جویش نیوزلتر” نوشت :صهیونیسم دارای چند حربه است ,یکی این که با ارای یهودیان ,دشمنان خود را تهدید میکنند و دو سلاح دیگر وی که از سلاح اول از اهمیت کمتری برخوردار نیستند عبارت است از :مهارت در سازماندهی و منابع مالی و سوم هر کس را با هدف سیاسی اش در جهت مخالف منافع اسراییل باشد به سامی ستیزی متهم میکند بنابراین حربه های گوناگون صهیونیسم از یک سو واز سوی دیگر کمرنگ شدن اعتقادات دینی در مسیحیت با اهداف صهیونیزم و یهودیت و با مشابه ان چیزی که در مسیحیت بعد از رنسانس اتفاق افتاد دشمنان خود را تهدید میکنند و دو سلاح دیگر وی که از سلاح اول از اهمیت کمتری برخوردار نیستند عبارت است از :مهارت در سازماندهی و منابع مالی و سوم هر کس را با هدف سیاسی اش در جهت مخالف منافع اسراییل باشد به سامی ستیزی متهم میکند بنابراین حربه های گوناگون صهیونیسم از یک سو واز سوی دیگر کمرنگ شدن اعتقادات دینی در مسیحیت با اهداف صهیونیزم و یهودیت و با مشابه ان چیزی که در مسیحیت بعد از رنسانس اتفاق افتاد ,سازگار شد و رفته رفته بستر مناسبی برای پدید امدن صهیونیسم مسیحی را فراهم کرد .
انجیل و مبلغان آن
در قرن گذشته,جریان جدیدی که در بین پروتستان ها فوق العاده قدرتمند شده ,مکتب نو ظهور “مبلغان انجیل “است.
یکی از ویژگی های این جریان این است که وابسته به یکی از فرقه ها یا کلیسای پروتستان نیست ;بلکه در حقیقت اعضای تمامی فرقه های کلیسای پروتستان عضو این جریان دینی میباشند . مسیحی کردن سایر اقوام غیر مسیحی,تبلیغات گسترده,اتز دیگر اهداف این جریان است.
کشیشان معروف امریکایی مثل “بیلی گراهام" "جری فارول" “پات رابرتسون" “مایک ایوانس” و نیز اسفف اعظم کلیسای انگلستان “جورج کاری” از مبلغان وابستگان به این جریان هستند که شهرت جهانی دارند.به ویژه در کشور های ایالات متحده امریکا و انگلستان از نفوذ عمیقی در بین دولت مردان این دو کشور برخوردارند.
فتنه انگيزي و ايجاد اختلاف در ميان مسلمانان
يكي از يهوديان صدر اسلام به نام شاس بن قيس ، كه پيرمرد تاريك دل و در كفر و عناد كم نظير بود ، روزي از كنار مجمع مسلمانان مي گذشت ، ديد جمعي از طايفه اوس و خزرج ، كه سالها با هم جنگهاي خونيني داشتند ، در نهايت صفا و صميميت گرد هم نشسته ، مجلس انسي به وجود آورده اند و آتش اختلافات شديدي كه در جاهليت در ميان آنها شعله ور بود، به كلي خاموش شده است.
از ديدن اين صحنه ، بسيار ناراحت شد و با خودگفت : اگر اينها تحت رهبري محمد (ص) از همين راه پيش بروند ، موجوديت يهود به كلي در خطر است . در اين حال ، نقشه اي به نظرش رسيد به يكي از جوانان يهودي دستور داد به جمع آنها بپيوندد و حوادث خونين بغاث را – محلي كه جنگ شديد اوس و خزرج در آن نقطه واقع شد – به ياد آنها بياورد وآن حوادث را پيش چشم آنها مجسم سازد . اتفاقاً اين نقشه ، كه با مهارت آن جوان يهودي پياده شد، مؤثر واقع گرديد و جمعي از مسلمانان از شنيدن اين جريان به گفتگو پرداختند و حتي بعضي از افراد طايفه اوس و خزرج يكديگر را به تجديد آن صحنه ها تهديد كردند . چيزي نمانده بود كه آتش خاموش شده ديرين ، بار ديگر شعله ور گردد . خبر به پيامبر رسيد . فورا"با جمعي از مهاجران به سراغ آنها آمدند و با اندرزهاي موثر و سخنان تكان دهنده خود ، آنها را بيدار ساختند . وقتي جمعيت سخنان آرامبخش پيامبر (ص)را شنيدند ، از تصميم خود برگشتند سلاح ها را بر زمين گذاشتند ،دست در گردن هم افكندند، به شدت گريه كردند و دانستند اين از نقشه هاي دشمنان اسلام بوده است . وصلح ، صفا و آشتي بار ديگر كينه هايي را كه مي خواست زنده شود ، شست و شو داد . بعد از اين ماجرا چهار آيه 98-101 از سوره آل عمران نازل شد . در دو آيه نخست، يهوديان اغوا كننده را نكوهش مي كند و در دو آيه بعد به مسلمانان هشدار مي دهد : «قل يا اهل الکتاب لم تکفرون بآيات الله والله شهيد علي ما تعملون قل يا اهل الکتاب لم تصدون عن سبيل الله من امن تبغونها عوجاً و انتم شهداء وما الله بغافل عما تعملون يا ايها الذين آمنوا ان تطيعوا فريقاً من الذين اوتوا الکتاب يردوکم بعد ايمانکم کافرين و کيف تکفرون و انتم تتلي عليکم آيات الله و فيکم رسوله و من يعتصم بالله فقد هدي الي صراط مستقيم» «بگو اي اهل كتاب ،چرا به آيات خدا كفر مي ورزيد؟! و خدا گواه است بر اعمالي كه انجام مي دهيد . بگو اي اهل كتاب ، چرا افرادي را كه ايمان آورده اند از راه خدا باز مي داريد و مي خواهيد اين راه را كج سازيد ، در حالي كه شما (به درستي اين راه ) گواه هستيد ؟!
خدا از آنچه انجام مي دهيد ،غافل نيست ، اي كساني كه ايمان آورده ايد ، اگر از گروهي از اهل كتاب (كه كارشان نفاق افكني و شعله ور ساختن آتش كينه و عداوت است )اطاعت كنيد ، شما را پس از ايمان ، به كفر باز مي گردانند و چگونه ممكن است شما كافر شويد ، با اينكه آيات خدا بر شما خوانده مي شود وپيامبر او در ميان شماست ؟! و هر كس به خدا تمسك جويد ، به راهي راست هدايت شده است».
شبهه افكني و ايجاد ترديد در ميان مسلمانان
دشمنان اسلام ، به خصوص يهود ، براي دور ساختن مسلمانان از اسلام ناب از هيچ كوششي فروگذار نکردند؛ حتي درباره ياران نزديك پيامبر (ص) نيز چنين طمعي داشتند كه بتوانند آنها را از اسلام باز گردانند و مسلما اگر مي توانستند در يك يا چند نفر از ياران نزديك پيامبر اكرم (ص) نفوذ كنند ،ضربه بزرگي بر اسلام وارد مي شد و براي تزلزل ديگران نيز زمينه كاملا مساعدي فراهم مي گرديد. بعضي از مفسران نقل كرده اند: جمعي از يهود كوشش داشتند افراد سرشناس و مبارزي از مسلمانان پاك دل چون معاذ و عمار و بعضي ديگر را به سوي آيين خود دعوت كنند و با وسوسه هاي شيطاني از اسلام باز گردانند . اين آيه نازل شد و به همه مسلمانان در اين زمينه اخطار كرد: «ودّت طائفه من اهل الکتاب لو يضلّونکم و ما يضلون الّا انفسهم و ما يشعرون» «جمعي از اهل كتاب (از يهود) دوست داشتند شما را گمراه كنند. (اما آنها بايد بدانند كه نمي توانند شما را گمراه سازند) آنها گمراه نمي كنند مگر خودشان را و نمي فهمند.» (آل عمران:69)
مبارزه يهود براي تغيير عقيده راسخ مسلمانان
در قران کریم میخوانیم: «بعد ما تبين لهم الحق فاعفوا واصفحوا حتي يأتي الله بامره ان الله علي کل شئٍ قدير» «بسياري از اهل كتاب از روي حسد – كه در وجود آنها ريشه دوانده – آرزو مي كردند شما را پس از اسلام و ايمان با اين كه حق براي آنها كاملاً روشن شده است، از دينتان برگردانند. شما آنها را عفو كنيد و گذشت نمائيد تا خداوند خود(فرمان جهاد) بفرستد. خداوند بر هر چيزي تواناست.» (بقره: 109)
در واقع بسياري از اهل كتاب به ويژه يهود تنها به اين قناعت نمي كردند كه خود آيين اسلام را نپذيرند بلكه اصرار داشتند مؤمنان نيز از ايمانشان باز گردند و انگيزه آنها در اين كار چيزي جز حسد نبود. بنابراين دستور مزبور يك دستور مبارزاتي است كه به مسلمانان داده شده تا در برابر فشار شديد دشمن در آن شرايط خاص، از سلاح(عفو و گذشت) استفاده كنند و به ساختن خويشتن و جامعه اسلامي بپردازند و در انتظار فرمان خدا باشند. اين فرمان الهي به مسلمانان هشدار مي داد که مبادا بازي بخورند و بر اساس شرايط، واکنش نشان دهند.
3. رفتار پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) با یهودیان مدینه
قوم یهود در ابتدا در کنار یکدیگر زندگی می کردند، اما بر اثر عوامل گوناگون از جمله اختلاف ها و خیانت ها، این یکپارچگی از بین رفت. عده زیادی سرزمین اصلی خود را ترک کردند و برخی از آنان به سرزمین یثرب مهاجرت نمودند. علت انتخاب مدینه هم این بود که آنان از قبل در کتابهایشان خبر آمدن پیامبر خاتم در این سرزمین را شنیده بودند . آنان در این شهر و اطراف آن به ساختن ساختمان ها و قلعه های محکم اقدام نمودند و در آنجا مسکن گزیدند. قبایل معروف یهود عبارت بودند از: «بنی قریظه»، «بنی قینقاع» و «بنی نضیر». این قبایل برای حفظ موجودیت خود، با قبایل عرب، پیمان عدم تعرض بسته و با دادن باج ها، مالیات ها و هدایا رضایت خاطر آنان را جلب می نمودند. پیامبر اکرم (ع) پس از مهاجرت به مدینه، برای برقراری امنیت و آرامش، پیمان دفاعی مشترکی منعقد ساخت که در آن «اوس» و «خزرج» و «یهود مدینه» شرکت داشتند. حتی پیامبر (ع) با یهودیان خارج مدینه نیز پیمان دفاعی جداگانه ای منعقد ساخت. بر اساس این پیمان، یهود متعهد شدند که علیه مسلمانان اقدام خرابکارانه انجام ندهند و در صورت لزوم از مدینه و مسلمانان دفاع نمایند، و در مقابل، پیامبر (ع) متعهد شد که از حقوق آنان حفاظت نماید و با آنان مانند افراد یک ملت واحد رفتار شود. بدین وسیله، همگان مسئول حفظ و حراست حقوق یکدیگر گردیدند. همچنین پیامبر اکرم (ع) در یک دستورالعمل حکومتی به عمرو بن حزم که او را به یمن فرستاد تا مردم را به تعالیم اسلامی فراخواند، نوشت که نسبت به همه اقشار مردم یمن، حتی یهود و نصاری، دستورات اسلام را پیاده کند. در فقره 21 این عهدنامه آمده است: «و انه من اسلم من یهودی او نصرانی اسلاما خالصاً من نفسه و دان بدین الاسلام فانه من المومنین له مثل مالهم و علیه مثل ما علیهم؛ و من کان علی نصرانیه او یهودیه فانه لایرد عنها»؛ هر یهودی و یا نصرانی (مسیحی) که مسلمان شود و اسلام پاک و خالصی اظهار نماید، از جمله گروه مومنان و مسلمانان است، هر آنچه مسلمانان دارند شامل او نیز می شود و در نفع و ضرر با آنها شریک است و هر که در یهودیت یا نصرانیت خود باقی بماند هرگز مجبور به ترک دین خود نمی شود«.
پیامبر اکرم (ع) شخصاً در مراسم اجتماعی یهودیان شرکت می نمود، از آنان قرض می گرفت، از بیمارانشان عیادت می کرد، در مراسم تشییع جنازه یهودیان شرکت و با آنان ابراز همدردی می نمود و مانند یک مرد عادی با آنان معامله می نمود. سایر مسلمانان نیز یهودیان مدینه را هم پیمان خود و جزو ملت خود می دانستند و رفتارشان بر اساس همین اصل محکم استوار بود. يك نفر يهودي چند ديناري از رسول خدا (ص) طلب داشت و مطالبه كرد. حضرت فرمود: الان ندارم. يهودي گفت: نميگذارم از اين مكان حركت كني و حضرت را نگاه داشت. ظهر شد و حضرت نماز ظهر را كنار كوچه خواندند. عصر شد، مغرب و عشا شد، نمازشان را خواندندتا صبح روز ديگر حضرت را نگاه داشت و نماز صبح را نيز در كنار كوچه خواندند. مسلمانان عصباني شدند و با نگاهي تند يهودي را تهديد و زمزمه ميكردند: «يحبسك يهودي» آيا يك يهودي تو را حبس و بازداشت كرده است؟! پيامبر آنان را از اين برخورد بازداشت و فرمود: حق با يهودي است. به هرحال يهودي صبح مسلمان شد و گفت: من از تورات درباره حلم تو مطالبي يافته بودم كه امتحان كردم ، درست درآمد و تو همان پيامبر موعودي.
یهودیان علاوه بر اینکه، در تجارت، داد و ستد و فعالیت های اجتماعی آزاد بودند، در مراسم عبادی و فعالیت های مذهبی آزادی کامل داشتند. پیامبر اکرم (ع) دعوت اسلامی و پیام الهی را به همه و از جمله یهودیان ابلاغ می نمود ولی هیچ گاه آنان به ترک دین و عقاید خود مجبور نبودند. اما گسترش اسلام در میان انصار و قبایل اطراف، حسادت یهود و برخی از منافقان را بر ضد پیامبر (ع) برانگیخت؛ زیرا آنان هرگز فکر نمی کردند که کار پیامبر (ع) تا این حد بالا بگیرد و تمام قدرت های محلی را تحت الشعاع قرار دهد. عبدالله بن سلام از دانشمندان یهود، پس از مذاکره با پیامبر (ع) به آیین اسلام گروید و خبر اسلام آوردن او موجی از خشم در طوایف یهود پدید آورد. پس از مدتی مخیریق یکی از دانشمندان یهود، به جمع مسلمانان پیوست و حتی پیامبر (ع) را وصی و صاحب اختیار اموال خود قرار داد.
یهود به علل گوناگونی در ابتدا به پیامبر (ع) و مسلمانان روی خود نشان دادند و در پیمان دفاعی مدینه شرکت جستند. آنان می خواستند از تشکیلات مسلمانان به نفع خود، و در مقابل رقبایی که همواره در هراس بودند، سود جویند. از پیامبران یهود در قرآن به نیکی و خوبی یاد شده بود. نیز، در ابتدا «بیت المقدس» قبله اول مسلمانان بود. همچنین مدارس و دیگر مکان های متعلق به یهودیان مورد احترام پیامبر (ع) و مسلمانان بود. یهودیان آزادانه در این مدارس به فعالیت های تبلیغی و دینی خود مشغول بودند و مسلمانان متعرض آنان نمی شدند و حتی پیامبر اکرم (ع) در مدارس یهود حاضر می شد و با استفاده از استدلال و منطق روشن، با علمای یهود به گفت و گو می نشست. خانه هایی که آیین یهود در آنجا تدریس شد، و کودکان و جوانان در آنجا درس دینی فرا می گرفتند، «بیت المدارس» یا «بیت الدراس» می نامیدند. روزی پیامبر (ع) به یکی از این مدارس وارد شد و همه کسانی را که در آنجا بودند به آیین خود دعوت کرد. دو نفر از بزرگان یهود به نام های نعمان و حارث گفتند: بر چه آیینی دعوت می کنی؟ فرمود: روش ابراهیم و آیین او. آنان گفتند: آیین ما اصیل تر از آیین توست؛ زیرا ابراهیم خود یهودی بود. پیامبر (ع) فرمود: تورات را بیاورید تا در این موضوع میان من و شما، داوری کند. آنان از آوردن تورات خودداری کردند و وحی الهی (آل عمران: 23) در سرزنش این عده نازل شد. «الم تر الی الذین اوتوا نصیباً من الکتاب یدعون الی کتاب الله لیحکم بینهم ثمّ یتولّی فریق منهم و هم معرضون» نیز، در وقت ورود پیامبر (ع) به یکی از این مدارس یهودی، گروهی از دانشمندان مسیحی نجران در آنجا حضور داشتند. در این میان، جدال تاریخی میان علمای یهود و مسیحی درگرفت و هر دو گروه کوشش می کردند که ابراهیم را از پیروان آیین خود بدانند، اما خدای متعال در این باره فرمود: «ماکان ابراهیم یهودیاً و لا نصرانیاً و لکن کان حنیفاً مسلماً و ما کان من المشرکین (آل عمران: 67) ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه موحدی خالص و مسلمان (تسلیم حق) بود؛ و هرگز از مشرکان نبود.» این موارد و نمونه های شبیه به آن به خوبی نشان می دهد که پیامبر (ع) در سیره عملی اش نسبت به پیروان مذاهبی که قصد توطئه و براندازی حکومت اسلامی را نداشتند، از گفت و گو و جدال احسن برای پیشبرد اهداف مقدسش سود می جست. اما گسترش روزافزون اسلام، موجب شد که این همکاری و همراهی یهود با مسلمانان ادامه نیابد و به روش های مختلف در تضعیف روحیه مسلمانان کوشش نمایند.
4. دشمنی و جنگ افروزی یهود
»لتجدنّ اشدّالناس عداوه للّذین ءامنوا الیهود والّذین اشرکوا» به طور مسلم، دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان را یهود و مشرکان خواهی یافت. (مائده – 82)
در این آیه، ذکر يهود قبل از مشرکين، شايد به شدت دشمني و افزوني کينه توزي يهود بر مشرکين اشاره داشته باشد؛ چناچه در عمل هم اثبات شد و توطئههاي مختلف و آسيبهايي که يهوديان متوجه پيامبر و مسلمانان گردند به مراتب بيشتر از آزار و اذيت مشرکان بود.
لَتُبلَوُنَّ في اَموالِکُم وَ اَنفُسِکُم وَ لَتَسمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ اوتُوا الکِتبَ مِن قَبلِکُم وَ مِنَ الَّذينَ اَشرَکوا اَذًي کَثيرًا وَ اِن تَصبِروا وَ تَتَّقوا فَاِنَّ ذلِکَ مِن عَزمِ الامورِ (آل عمران / 100)
به يقين [همه شما]در اموال و جانهاي خود آزمايش ميشويد و از کساني که پيش از شما به آنها کتاب [آسماني] داده شده [= يهود] و [همچنين] از مشرکان، سخنان آزاردهنده فراوان خواهيد شنيد و اگر استقامت کنيد و تقوا پيشته سازيد [شايستهتر است، زيرا] اين از کارهاي مهم و قابل اطمينان است.
اين آيه هم، جهتگيري واحد و جبهه مشترک مشرکين و يهود عليه مسلمانان را مطرح ميکند و با اينکه از نظر زماني، آزار يهود بعد از مشرکين (و مربوط به بعد از هجرت و استقرار مسلمانان در مدينه) بود، اما اينجا هم يهود قبل از مشرکين ذکر شده، زيرا اذيت و آزار آنها شديدتر و براي مسلمانان دشوارتر و در عين حال غيرمنتظرانهتر بود.
يهود هر زماني دشمني خود را به گونهاي عملي کرده است: گاهي با تحريف دين، گاهي با استهزاي احکام ديني و مسلمانان، گاهي با زخم زبان زدن، گاهي باخيانت به پيمانها و قراردادها، گاهي با تهاجم فرهنگي، گاهي با دامن زدن به اختلافات داخلي مسلمانان، گاهي با جاسوسي و وحدت با مشرکين، گاهي با ايجاد مشکلات اقتصادي و اجتماعي، گاهي با تهاجم و حملههاي نظامي و … که آيات و روايات و شواهد تاريخي فراواني اين توطئهها را افشا ميکند. امروزه هم همه اين دشمنيها از کانون صهيونيسم و يهوديت اسرائيل غاصب مشاهده ميشود.
در اینجا به چند نمونه از فعالیت های تحریک آمیز و دشمنیهای یهود اشاره می شود:
1. تضعیف عقیده
حسن سلوک پیامبر اکرم (ع) سبب شد که روز به روز بر تعداد مسلمانان افزوده گردد. این پیشرفت موجب اضطراب علما و محافل مذهبی یهود گشت. از این رو، با پیش کشیدن سوالات پیچیده مذهبی، می خواستند عقیده مسلمانان را نسبت به پیامبر (ع) متزلزل سازند.
دشمنان اسلام، به خصوص يهود، براي دور ساختن مسلمانان از اسلام ناب از هيچ كوششي فروگذار نکردند؛ حتي درباره ياران نزديك پيامبر (ص) نيز چنين طمعي داشتند كه بتوانند آنها را از اسلام باز گردانند و مسلّماً اگر مي توانستند در يك يا چند نفر از ياران نزديك پيامبر اكرم (ص) نفوذ كنند ضربه بزرگي بر اسلام وارد مي شد و براي تزلزل ديگران نيز زمينه كاملا مساعدي فراهم مي گرديد. بعضي از مفسران نقل كرده اند: جمعي از يهود كوشش داشتند افراد سرشناس و مبارزي از مسلمانان پاك دل چون معاذ و عمار و بعضي ديگر را به سوي آيين خود دعوت كنند و با وسوسه هاي شيطاني از اسلام باز گردانند . اين آيه نازل شد و به همه مسلمانان در اين زمينه اخطار كرد: «ودّت طائفه من اهل الکتاب لو يضلّونکم و ما يضلون الّا انفسهم و ما يشعرون» «جمعي از اهل كتاب (از يهود) دوست داشتند شما را گمراه كنند. (اما آنها بايد بدانند كه نمي توانند شما را گمراه سازند) آنها گمراه نمي كنند مگر خودشان را و نمي فهمند.» (آل عمران:69)
يهوديان از ابزارها و راههاي مختلفي براي تهاجم فرهنگي و گمراهي مسلمانان استفاده ميکردند که برخي از آنها به شهادت قرآن چنيناند:
آميختن باطل با حق، کتمان و پنهان کردن حق و هدايت، ايمان و کفر بعد از آن (بازي با دين مردم) [آل عمران / 71 و 72]، تلاش براي به دست گرفتن مديريتها و رهبري [آل عمران / 100]، فتنهانگيزي و تلاش براي تأثيرگذاري بر تصميمات رهبري [آل عمران / 49]، جلوگيري از تعامل و ارتباط فرهنگي منطقي [بقره / 76 و 77]، تحريف واقعيات [نساء / 46]، نفاق و دورويي [مائده / 61]، جدال و مجادله در آيات الهي [مؤمن / 56] وغیره.
در قرآن کريم مي خوانيم: «ودّ کثير من اهل الکتاب لو يردّونکم من بعد ايمانکم کفاراً حسداً من عند انفسهم من بعد ما تبين لهم الحق فاعفوا واصفحوا حتي يأتي الله بامره ان الله علي کل شئٍ قدير» «بسياري از اهل كتاب از روي حسد – كه در وجود آنها ريشه دوانده – آرزو مي كردند شما را پس از اسلام و ايمان با اين كه حق براي آنها كاملاً روشن شده است، از دينتان برگردانند. شما آنها را عفو كنيد و گذشت نمائيد تا خداوند خود(فرمان جهاد) بفرستد. خداوند بر هر چيزي تواناست.» (بقره: 109)
در واقع بسياري از اهل كتاب به ويژه يهود تنها به اين قناعت نمي كردند كه خود آيين اسلام را نپذيرند بلكه اصرار داشتند مؤمنان نيز از ايمانشان باز گردند و انگيزه آنها در اين كار چيزي جز حسد نبود. بنابراين دستور مزبور يك دستور مبارزاتي است كه به مسلمانان داده شده تا در برابر فشار شديد دشمن در آن شرايط خاص، از سلاح(عفو و گذشت) استفاده كنند و به ساختن خويشتن و جامعه اسلامي بپردازند و در انتظار فرمان خدا باشند. اين فرمان الهي به مسلمانان هشدار مي داد که مبادا بازي بخورند و بر اساس شرايط، واکنش نشان دهند.
2. ایجاد اختلاف
به دلیل آنکه طرح شبهات و سوالات پیچیده، نه تنها عقیده مسلمانان را نسبت به پیامبر خود تحکیم می نمود، بلکه سبب می شد که مقام علمی و اطلاعات غیبی وی بر همگان روشن و آشکار گردد و در سایه همین بحث ها، دسته های مختلفی از بت پرستان و یهود به اسلام گرویدند، از این رو، به اختلاف میان قبایل عرب مسلمان دامن می زدند. روزی قبایل «اوس» و «خزرج» در نقطه ای گرد آمده بودند. وحدت و یگانگی این دو گروه که مدت یکصد و بیست سال دشمن خون آشام یکدیگر بودند، یکی از یهودیان را سخت متاثر کرد. فوراً به یک جوان یهودی که در آن میان بود اشاره کرد که خاطرات تلخ جنگ های گذشته را که میان دو قبیله وجود داشت، به یاد آنان بیاورد. آن جوان چنین کرد. نزاع و تفاخر میان دو دسته مسلمان اوس و خزرج آغاز گردید. نزدیک بود که آتش جنگ میان آنان شعله ور شود که خبر به پیامبر (ع) رسید و از نقشه شوم مخالفان آگاه گردید. آن حضرت فوراً با گروهی از یاران خود پیش آنها آمد و هدف اسلام و برنامه عالی خود را متذکر شد و فرمود: اسلام شما را با یکدیگر برادر نمود. باید تمام کینه ها و خشم ها را به دست فراموشی سپارید. آنگاه به قدری آنها را پند و اندرز داد و از سرانجام بد اختلاف آگاهشان ساخت که یک مرتبه ناله و صدای آنها به گریه بلند شد و برای تحکیم مبانی برادری، همدیگر را در آغوش گرفتند و از درگاه خدا طلب آمرزش نمودند.
بعد از اين ماجرا چهار آيه 98-101 از سوره آل عمران نازل شد . در دو آيه نخست، يهوديان اغوا كننده را نكوهش مي كند و در دو آيه بعد به مسلمانان هشدار مي دهد : «قل يا اهل الکتاب لم تکفرون بآيات الله والله شهيد علي ما تعملون قل يا اهل الکتاب لم تصدون عن سبيل الله من امن تبغونها عوجاً و انتم شهداء وما الله بغافل عما تعملون يا ايها الذين آمنوا ان تطيعوا فريقاً من الذين اوتوا الکتاب يردوکم بعد ايمانکم کافرين و کيف تکفرون و انتم تتلي عليکم آيات الله و فيکم رسوله و من يعتصم بالله فقد هدي الي صراط مستقيم» «بگو اي اهل كتاب ،چرا به آيات خدا كفر مي ورزيد؟! و خدا گواه است بر اعمالي كه انجام مي دهيد . بگو اي اهل كتاب ، چرا افرادي را كه ايمان آورده اند از راه خدا باز مي داريد و مي خواهيد اين راه را كج سازيد ، در حالي كه شما (به درستي اين راه ) گواه هستيد؟! خدا از آنچه انجام مي دهيد ،غافل نيست ، اي كساني كه ايمان آورده ايد ، اگر از گروهي از اهل كتاب (كه كارشان نفاق افكني و شعله ور ساختن آتش كينه و عداوت است )اطاعت كنيد ، شما را پس از ايمان ، به كفر باز مي گردانند و چگونه ممكن است شما كافر شويد ، با اينكه آيات خدا بر شما خوانده مي شود وپيامبر او در ميان شماست ؟! و هر كس به خدا تمسك جويد ، به راهي راست هدايت شده است».
نتیجه گیری
همانگونه که اشاره شد, از انجا که موجودیت اسراییل با منافع غرب عجین است از انجا که موجودیت اسراییل با منافع غرب عجین است و صهیونیست به کمک انگلیس و ایالات متحده پایه ریزی شده است و پا به عرصه جهانی گذاشت تا این منافع بهتر بهتر حفظ شود .
صهیونیسم در اغاز با اهداف گوناگون تشکیل شد ولی اکنون سه برنامه کلی ان به شرح زیر است:
1:ایجاد جنگ میان اسلام و غرب
2:جابجایی قدرت در درون اسلام
3:ایجاد جنگ در میان جهان اسلام.
از انجا که انقلاب ایران به عنوان یک انقلاب اسلامی و شیعی در سراسر جهان شناخته شده که از نفوذ و اقتدار معنوی نیز بر خوردار است,استکبار کار امدی چنین حرکت گستردهای در دنیا به عنوان یک کانون قدرت حقیقی اذعان دارد. بنابراین در صدد است که این اقتدار معنوی را در درون جهان اسلام , دست به دست کند و ان را از دست شیعه خارج کند و به دست اهل سنت و وهابیت بدهد. علاوه بر جابجایی قدرت , صهیونیست ها امیدوارند بتوانند یک جنگ شدید داخلی در درون جهان اسلام به راه بیندازند تا بدین شکل جهان اسلام را نیز درگیر مسایل فرقه گرایی کنند.
منابع
1:جندقی,ماهنامه پاسدار اسلام
2:نشریهPRESBYTERشماره1
3:همان ص 289
4:یشایایی,هارون, مقاله"مقابله با یهودیت و صهیونیسم سیاسی”
5:نشریه جمهوری اسلام
6″سازمان مدارک فرهنگی انقلاب
7:انتشارات عطایی
8:همان “ارتباط صهیونیستی”
9:مقاله صهیونیسم و رویای حکومت بر جهان
10:مقاله"نقش صهیونیسم ها در نگارش تاریخ بعد از جنگ جهانی دوم”
11:سالنامه جوانان بهایی ایران
12:روزنامه جمهوری اسلامی
13:انشعابات در بهاییت
14:اهنگ بدیع ,نشریه جوانان بهایی ایران
15:فضایی , “سیر تحولی دین های یهود و مسیح”
[1] طلبه سطح 2 مدرسه علمیه خواهران هاجر خمبن